بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 8
چند شب پیش به اتفاق خانواده برای دیدن فیلم پنجشنبه آخر ماه به سینما رفتیم. داستان فیلم درباره خانواده ای مذهبی است که شب های جمعه آخر هر ماه روضه خانگی دارند ولی این بار به دلیل کسالت روحانی ثابت جلسه، آنها ترجیح داده اند به دیدار اقوامشان در کاشان بروند، اما پسر دانشجویشان به بهانه درس خواندن در خانه می ماند تا دوستان خلافکارش از سادگی او سوءاستفاده کنند و پارتی مختلط راه بیندازند. در این میان، روحانی مزبور که کار مداوایش چند ساعتی بیشتر طول نکشیده و از بیمارستان مرخص شده است برای انجام وظیفه روضه خوانی به این خانه می آید و دوستان پسر صاحبخانه در اطاقی دیگر پنهان می شوند. در حالی که این دختران و پسران در اتاقی محبوسند یکی از دختران با کنایه به روحانی و خانمهایی که برای روضه آمده اند، می گوید:«اینها اول اعدام می کنند بعد محاکمه»
براستی در بسیاری از برخوردهای اجتماعی و حتی خانوادگی این روحیه فراوان وجود دارد، یعنی در مواجه با هر اتفاقی بدترین شکل ممکن را تصور و در همان حال حکم لازم را خودمان در مقام قاضی شرع صادر و اعلام می کنیم. چه بسیار آبروها که با توجه به همین روحیه ریخته نشده و چه بسیار افرادی را که برای همیشه خانه نشین نکرده است.این در حالی است که روایات و تعالیم دینی ما دقیقا عکس این قضیه را بیان می دارند بدین معنا که در مواجهه با مواردی از این دست که مسئله ای به ظاهر سوء و افرادی در مظان اتهام هستند، ما وظیفه داریم تا حد امکان آن عمل و مرتکبین به آن را به وجه نیک و صلاح و صحت حمل کنیم.
در ادامه به عنوان نمونه چند مورد از روایاتی که بر این مطلب صحه می گذارند نقل می شود:
· درتفسیر آیه شریفه «وقولوا للناس» امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:«لا تقولوا إلا خیرا حتى تعلموا ما هو؟» یعنی درباره مردم تا وقتی که چگونگی کارشان معلوم نشده است، جز به خیر و خوبی سخن نگویید. اصول کافی/ج2/باب التهمه
· در روایتی دیگرامام علی(علیه السلام) فرموده اند :«ضع امر اخیک علی احسنه حتی یاتیک ما یغلبک منه و لاتظنن بکلمه خرجت من اخیک سوء و انت تجد لها فی الخیر محملاً»: کار برادرت را به بهترین شکل حمل کن، تا زمانی که از او رفتاری سر زند که بتواند باورت را دگرگون کند ونیز به گفتار برادرت تا وقتی که می توان تفسیر نیک کرد، گمان بد مبر(شرح ابن ابی الحدید/ج 18/ص 278)
· امام صادق (علیه السلام) فرمودند:«اِذَا اتَّهَمَ المُؤُمِنُ اَخاهُ اِنماثَ الایمانُ مِن قَلبِهِ کَما یَنماثُ المِلحُ فِى الماءِ»: هرگاه مؤمن به برادر [دینى] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان مى رود، همچنان که نمک در آب، ذوب مى شود.کافى(ط-الاسلامیه)/ج 2/ص 361
· محمّد بن فضیل از امام على (علیه السلام) چنین روایت کرده است : «قلت له جعلت فداک ! الرجل من إخوانى یبلغنى عنه الشیء الذى أکرهه فأسأله عن ذلک فینکر ذلک وقد أخبرنى عنه قوم ثقات ! فقال لى : یا محمّد ! کذب سمعک وبصرک عن أخیک ؛ فإن شهد عندک خمسون قسامة وقال لک قولاً ، فصدّقه وکذّبهم»: به او گفتم : فدایت شوم ! گاهى خبر مى رسد که کسى حرف ناخوشایندى درباره من زده است . وقتى از خود او مى پرسم ، آن را انکار مى کند ، در حالى که خبردهندگان ، مورد اطمینان بوده اند ! حضرت به من فرمود :اى محمّد ! گوش و چشمت را درباره برادرت تکذیب کن . اگر پنجاه تن نزد تو قسم خوردند و او سخن دیگرى گفت ، تو او را تصدیق کن و دیگران را تکذیب کن» . (الکافى ، ج 8 ، ص 147 ؛ ثواب الأعمال ، ص 24 ؛ بحار الأنوار ، ج 72 ، ص 214)
این بحث در فقه تحت عنوان قاعده فقهی اصاله الصحه عنوان شده است. مضمون قاعده این است که اعمال افراد را باید صحیح، مشروع و حلال تلقی کرد و تا زمانیکه دلیلی بر نادرستی و عدم صحت و حرمت پیدا نشد، هیچ کس حق ندارد عمل آنها را نامشروع تلقی کند. مثلا اگر از دور کسی را ببینیم که مایعی می نوشد و این احتمال وجود دارد که این مایع شراب یا آب باشد، بنا بر این قاعده، باید بگوییم آب است نه شراب، باید اعمال و افعال مردم را علی الاصول صحیح و حلال تلقی کنیم.
پس هر مسلمانی موظف است هم در ظاهر و هم در باطن و باور قلبی خود با دیگران، اعمال و رفتار آنها را مشروع و صحیح تلقی کند مگر دلیلی بر خلاف ظاهر شود.
و این همان کاری بود که روحانی فیلم در مورد این جوانان انجام داد. امروز ما فراوان به این روحیه ها و باورها نیازمندیم.
پنج شنبه گذشته به اتفاق خانواده جهت بازدید از پنجمین نمایشگاه اسباب بازی به بوستان گفتگو تهران رفتم. ضمن تشکر از مجریان و برنامه ریزان این نمایشگاه چند نکته به ذهنم رسید که شاید طرح آن خالی از فائده نباشد.
· استقبال زیاد مردم از این نمایشگاه حاکی از اهمیت و جایگاه ویژه این نوع نمایشگاه ها و وجود خلا در این زمینه است.کودکان بزرگترین سرمایه های معنوی هر خانواده هستند لذا حاضرند برای آنها هر گونه سرمایه مادی و معنوی را انجام دهند به نظر تقویت این حوزه و برگزاری نمایشگاه هایی از این دست بسیار مفید و جالب توجه است.
· حضورکم رنگ نهاد ها و موسسات دینی آشکار بود. متاسفانه علیرغم اینکه برخی موسسات دینی و فرهنگی در حوزه کودکان تولیدات خوبی داشتند و می توانستند در این نمایشگاه حضور موثری داشته باشند، کمتر موردی مشاهده شد، در حالی که نمونه های فراوانی از این موسسات و تولیدات آنها را هر ساله در نمایشگاه قرآن و مانند آن دیده بودم.
· واقعیت آن است که ما مورد هجوم وسیع عناصر و ابزار فرهنگی در زندگیمان هستیم و در تمام لایه های زندگی ما حاضرند ،در این نمایشگاه تا چشم کار می کرد غرفه ها پر از محصولاتی بود که فقط برگردان وترجمه کتب و محصولات غربی بود، به نظر توجه و دقت در این حوزه ضروری است، بهتر است بجای شعار اقدام عملی کنیم.
· تا چه اندازه باید به نیازها و تمایلات کودکان پاسخ گفت این سوالی است که باید اهل فن و متخصص در این حوزه نظر بدهند اما به نظر من پاسخگویی به تمام نیازها، مطالبات و درخواست های بچه ها، غیر منطقی است.واقعیت آن است که پدران و مادران جوان امروزی با داشتن حداقل یک یا دو فرزند بنای آن دارند که تمام امکانات را برای این فرزندان آن هم به بهترین نحو فراهم کنند. در این نمایشگاه والدینی را دیدم که با کوچکترین اراده بچه ها مبنی بر خرید چیزی موافقت می کردند بدون آنکه کوچکترین راهنمایی و هدایتی را داشته باشند. این یعنی آنکه در آینده با نسلی مواجه خواهیم بود که همیشه متوقع و طلبکار است چرا که به محض اراده هر چیز، خانواده آنرا برایش فراهم کرده است اما بدیهی است که این امکان در آینده در جامعه برای او فراهم نخواهد شد و این خود اول ماجرا است...
· کتاب غذای روح بشر است جمله معروفی است که بارها شنیده ایم اما شاید به مفهوم آن کم دقت کرده ایم خانواده ها همانطور که از صحت خوراک جسم کودکان مطمئن می شوند و در مورد آن دقت نظر دارند باید در مورد غذای روح آنها دقت نظر بیشتری داشته باشند. عدم انتخاب آگاهانه برخی وسایل اعم از کتاب، اسباب بازی، بازیهای کامپیوتری توسط والدین مشهود است. یکی از دوستان تعریف می کرد که با یکی از افراد شاخص در حوزه کتاب که وظیفه خرید کتاب برای اکثر کتابخانه های تخصصی را عهده دار است در نمایشگاه کتاب همراه بودم. ایشان همان قدر که در خرید کتابهای تخصصی حوصله و دقت نظر داشت برای خرید کتاب برای نوه کوچکش هم همان اندازه و حتی بیشتر حساسیت به خرج می داد.
· فضای نمایشگاه برای بازدید نامناسب بود چرا که راهروها ظرفیت اینهمه مخاطب را نداشت و کودکان به عنوان مخاطبان اصلی این برنامه بین بزرگتر ها گم می شدند و عملا حاصل آنها از این نمایشگاه خستگی مفرط و له شدن زیر دست و پای بزرگتر ها بود، تدبیر مناسب در این مورد شایسته است.
حسن ختام با حدیثی از پیامبر صلى الله علیه و آله که فرمودند:
مَن کانَ عِندَهُ صَبِىٌّ فَلیَتَصابَ لَهُ ؛ هر کس با کودک سروکار دارد ، با او کودکانه رفتار کند.
من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 483، ح 4707
ماجرای تیراندازی محمود کریمی مداح مشهور هنوز هم با روایت های مختلف مورد توجه رسانه ها و مطبوعات است. فارغ از همه مباحث حقوقی و شکلی چند نکته قابل توجه است:
· اشتباه اشتباه است، فرقی نمی کند از هر کس، با هر عنوان و جایگاه و در بسیاری موارد غیر قابل جبران و پذیرش، پس نباید عده ای با انواع تاویل ها و تفسیر های مختلف و گاه توجیهات نامعقول و غیر معمول در پی تطهیر چهره فردی که مرتکب اشتباه شده باشند چیزی که این روزها از سوی برخی اتفاق افتاد.
· موضوعاتی از این دست محل تصفیه حسابهای سیاسی و عقیدتی نیست لذا نباید در مقابل، عده ای دیگر شمشیر از نیام کشیده و در پی لگد مال نمودن این شخص برآیند، چرا که هر افراط و تفریطی ریشه در جهالت دارد.
· نگاه عموم مردم به فعالان حوزه دینی نگاهی آمیخته با نوعی معصومیت انگاری است. بدین معنا که هر کس در این حوزه ها فعالیت می کند باید چیزی شبیه معصوم باشد لذا اگر لغزشی از یکی از افراد این حوزه مشاهده شد، آنرا بر نمی تابند و سریع موضعگیری های متفاوتی می کنند. در صورتی که محمود کریمی و امثالهم افرادی هستند شبیه همه ما، آمیخته از همه شهوتها و غرورها و صفات خوب و بد، لذا این تصور در جامعه ما چندان مناسب نیست و باید اصلاح شود، لذا هیچکس را مصون و بری از خطا و اشتباه ندانیم.
· اگر چه نکته قبلی بدین معنا نیست که این افراد نیز نباید نظارت و مراقبت بیشتری بر اعمال و رفتار و حرکات خود داشته باشند، چرا که به هر حال اینها برای بسیاری از جوانان و متدینین جامعه نوعی الگو محسوب می شوند و انتظار بیشتری می رود.
· بت ساختن از افراد، تقویت روحیه قهرمان پرستى و چماق کردن شخصیتها از جمله مواردی است که عموما توسط رسانه ها اتفاق می افتد. لذا هر از چند گاهی شخصیتی در موضوعات مختلف ورزشی، اجتماعی، فرهنگی و ... مورد توجه ویژه قرار می گیرد و آنتن های مختلفی در اختیارش قرار می گیرد و پس از چندی با وجود جریاناتی از این دست شخص به حاشیه رانده می شود.
و در پایان آنکه یکی از بزرگترین اشتباهات ما این است که افراد را ملاک و معیار حق و باطل بودن می دانیم نه حق را در صورتی که تاریخ به ما نشان داد که حق و باطل را با معیار شخصیتها نمى توان شناخت. چنانکه در جریان جنگ جمل مردى از صحابه ى امام على "ع" سخت گرفتار دودلى و تردید شده بود، زیرا از یک طرف على را مى دید و شخصیت هاى بزرگى که همراه او شمشیر مى زدند و از طرف دیگر عایشه و شخصیتهائى مانند طلحه و زبیر (آنکه حتى در روز سقیفه جزء متحصنین در خانه على بوده، در رکاب او و بر علیه على شمشیر مى زنند.) از حضرت علی(ع) سوال نمود فرمودند: انک لملبوس علیک، ان الحق و الباطل لا یعرفان باقدار الرجال، اعرف الحق تعرف اهله و اعرف الباطل تعرف اهله:
یعنى تو سخت در اشتباهى، حق و باطل را با معیار شخصیتها نمى توان شناخت «تو به جاى اینکه حق و باطل را مقیاس شخصیت ها و قهرمانها قرار دهى، قهرمانها را مقیاس حق و باطل قرار داده اى، تو مى خواهى حق را با مقیاس افراد بشناسى، برعکس رفتار کن» نخست خود حق را بشناس که اهل حق را خواهى شناخت و خود باطل را بشناس که اهل باطل را خواهى شناخت. (نقل استاد شهید مطهرى از کتاب على و بنوه)
و العاقبه للمتقین
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بایگانی
اشتراک