بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 1
گزارشى از آرا و دیدگاهها در باب داورى زنان
محمدحسین واثقى راد
داورى زنان, از دیرباز در فقه, مورد بحث و گفت وگو بوده است.در میان فقیهان اهل سنّت, از زمان پیدایش مذاهب, اختلاف نظر وجود داشته است. شمارى آن را جایز دانسته اند, نه همیشه و در همه جا, بلکه در هر جا که شهادت آنان پذیرفته شود. یعنى هر موردى که بتوانند شهادت بدهند, مى توانند قضاوت کنند.
امّا در بین فقیهان شیعه, چهار دیدگاه وجود دارد:
شمارى از فقیهان دوران نخست, در بر شمارى ویژگیهاى قاضى, شرط مرد بودن را نیاورده اند که یا شرط نمى دانسته اند و یا این گزاره در آن زمان مورد بحث نبوده است.
شمارى به جایز نبودن فتوا داده اند, ولى بر این فتوا, دلیلى اقامه نکرده اند.
شمارى بر جایز نبودن فتوا داده اند و دلیلهایى بر آن اقامه کرده اند.
شمارى از فقیهان, دلیلهاى جایز نبودن را ناتمام دانسته و نظر قطعى بر جایز بودن, یا نبودن ارائه نداده اند.
مطالعـه در شرایـط قـاضى, از آغـاز تاکـنون, به این نتیجـه مى رسیـم که بر شمار شرایط, کم کم و دوره به دوره, افزوده شده است. در روزگاران نخست, اجازه امام, عقل و علم مطرح بود و از شرایط قاضى به شمار مى رفته, ولى رفته رفته بر این شرایط, پاره اى شرطها افزوده شده است, از جمله, مرد بودن قاضى.
همچنین به شمار دلیلها و وجوه استحسانى هم, افزوده شده تا استدلال به جایز نبودن قضاوت زنان, به اوج خود رسیده و اجماع نیز به عنوان دلیل, جایگاه بلند و استوارى پیدا کرده است.تا این که در دوران معاصر, صاحب نظران و فقیهانى به نقد و بررسى این دلیلها برخاسته و بر پاره اى از آنها خدشه وارد کرده اند.
این فراز و نشیب, دلیل آن است که دلیل روشن و آشکارى بر ناروایى قضاوت زنان وجود ندارد.
در این نوشتار, به ذکر دلیلها و بیان استدلالها مى پردازیم, چه آن دلیلها و استدلالهایى که در رد داورى زنان آورده اند و چه آن دلیلها و استدلالهایى که در اثبات آن آورده اند و مى توان آورد.
قرآن
از جمله دلیلهایى که بر ناروایى قضاوت زنان اقامه کرده اند, آیه شریفه زیر است:
(الرجال قوّامون على النساء بما فضل اللّه بعضهم على بعض وبما انفقوا اموالهم.)1
آنان که به این آیه بر ناروایى قضاوت زنان, استناد جسته اند, واژه (قوّامون) را به (قیمومت) تفسیر کرده اند. یعنى خداوند امور زندگى زنان را به مردان واگذارده است.
هر چند آیه شریفه, احکام خانواده را بیان کرده; اما اگر زنان نتوانند در محیط خانواده, پاره اى از امور خود را بر عهده گیرند, چگونه مى توانند, در جامعه امور مردها را به عهده گیرند که لازمه آن, حکومت زنان بر مردان است.
به عنوان قاعده کلى, هرگونه چیرگى, زنان بر مردان نفى شده است, هر مسؤولیّتى که سبب چیرگى زن بر مرد شود, به حکم آیه شریفه, نارواست. یکى از امورى که زنان را بر مردان چیره مى سازد, مقام قضایى زن است; زیرا داورى, یک نوع چیرگى به شمار مى رود. پس باید زنان از آن بازدشته شوند.
گستراندن حکم یادشده به دلیل گستردگى ملاک است. سپرده شدن امور خانواده به مردان به خاطر خردمندى, توانایى جسمى, توان تحمل دشواریها و… است.
به همین دلیل, باید گفت: امور جامعه نیز, چون به خردمندى و توانایى بیش ترى نیاز دارد, باید به (طریق اولى) به مردان سپرده شود.
واگذارى مقام داورى به زنان, به معناى آن است که زنان را برخلاف دستور آیه کریمه بر مردان چیره کرده ایم.
پاسخ:
1. آیه یاد شده, در مجموعه آیاتى قرار دارد که بیانگر احکام خانواده اند. از ظاهر آیه بر مى آید, سرپرستى, اداره امور خانواده و برآوردن هزینه زندگى بر دوش مردان گذاشته شده است. این, به آن معنى نیست که زنان حق دخالت در هیچ یک از امور خانواده را ندارند وگرنه استثناى زننده و زشت لازم مى آید. بلکه از مفاد آیه بر مى آید, مدیریت خانواده و برآوردن هزینه زندگى, بر مرد سپرده شده است.
اگر نگوییم این حکم, ریشه اقتصادى دارد; یعنى امور خانواده بر عهده کسى است که هزینه زندگى را بر دوش دارد و اگر هزینه زندگى را زنان برآورند, به همان نسبت مى توانند در امور خانواده دخالت کنند, به دلیل این که در زمان مسافرت, یا فوت همسر, اداره امور خانواده, در عمل, به عهده زنان گذاشته مى شود.
دست کم مى گوییم: حکم یادشده دو ملاک دارد که باید با هم باشند.
1. خردمندى و توانایى جسمى بیش تر.
2. برآوردن هزینه زندگى.
حکم, تنها با گستراندن این دوملاک, گسترش مى یابد که در این صورت, زنان از پذیرش آن دسته از مسؤولیتهاى اجتماعى بازداشته مى شوند که لازمه مدیریت و دخل و خرج اند.
پذیرش قضاوت در شعب دادگسترى, چه در محاکم جنایى و چه در محاکم حقوقى, خردمندى برتر و ویژه را نیاز ندارد, تا چه رسد به دخل و خرج. تنها آشنایى با سیستم قضایى و قانونهاى جارى مملکت, بسنده است که هر کسى بتواند به قضاوت بپردازد.
همان گونه که زنان با نظارت مردان مى توانند در امور خانواده دخالت ورزند و هیچ کس این مطلب را رد نکرده است, در امور جامعه نیز با نظارت مردان مى توانند دخالت کنند, چنانکه در سیستم قضایى امروز, رئیس دادگسترى, رئیس دیوان و رئیس قوه قضائیه, بر قضاوت قاضیان نظارت دارند و آیه یاد شده این موضوع را رد نمى کند.
دیگر آن که: گستراندن حکم یاد شده به تمام امور اجتماعى, کارى است بس دشوار; زیرا اگر بپذیریم که آیه مى گوید: هرگونه چیرگى زن بر مرد حرام است, این حکم را از امور خانواده به تمام امور اجتماعى بگسترانیم, باید بگوییم که زنان حق دخالت در هیچ یک از امور اجتماعى را ندارند, زیرا که سبب چیرگى زنان بر مردان مى شود, مانند: اداره امور مدرسه, بیمارستان و… که بعید مى نماد فقیهى به این حکم گردن نهد.
سه دیگر, گستراندن ملاک هم دشوار است; زیرا شاید اداره امور خانواده در نظر شارع ویژگى داشته باشد که امور جامعه آن را ندارد, همان گونه که اداره امور خانواده در مواردى, بسیار دشوارتر از اداره امور یک اداره و مدرسه است.
2. استدلال یاد شده زمانى تمام خواهدبود که بگوییم:
احتمال اول: آیه کریمه در مقام بیان حکم تشریعى و تکلیفى است و از آیه چنین استنباط کنیم:
مسؤولیت اداره امور خانواده بر عهده مرد گذاشته شده و زنان از هرگونه دخالت در این امر, بازداشته شده اند و با این استنباط, حرام بودن دخالت زنان را ثابت کنیم. نه آن که بگوییم: خداوند بر زنان منت نهاده و اداره امور خانواده و برآوردن هزینه زندگى را از دوش آنان برداشته است, چنان که اگر این مسؤولیت را بر عهده گیرند و به تلاش براى برآوردن هزینه زندگى بپردازند, حرمت تکلیفى ندارد.
احتمال دوم: آیه در مقام بیان حکم تکوینى باشد. واقعیت زندگى و اجتماعى و ساختار وجودى مردان و زنان چنین بوده که زندگى زنان بر وجود مردان استوار است.
آیه شریفه, بر اساس این احتمال, در مقام خبر دادن از واقعیت زندگى, امور تکوینى و ساختار وجودى مردان و زنان است. از این حکم تکوینى, نمى توان آن حکم تشریعى را ثابت کرد و گفت: دخالت زنان در امورى که موجب چیرگى بر مردان شود, حرام است و از آن جمله قضاوت را بر شمرد.
نتیجه
نخست, آیه شریفه, به احکام خانواده اختصاص دارد. امکان دارد امور خانواده ویژگى داشته که جامعه, آن ویژگى را ندارد. بر فرض گسترش و همچنین دلالت آیه بر حرام بودن چیرگى زنان بر مردان, آیه, زنان را از قضاوت, باز نمى دارد; زیرا که پذیرش قضاوت در محاکم دادگسترى که زیر نظر رئیس دادگسترى و دیوان و رئیس قوه قضائیه انجام وظیفه مى کنند, به مفهوم سلطه بر مردان نیست; زیرا, نخست آن که: مى توان تنها داورى بین زنان را به آنان سپرد.
دو دیگر, قضاوت در سیستم قضایى امروز, کار کارشناسى و تعیین مجازات بر اساس قوانین جارى است.
سه دیگر, حکم قاضى در جرمهاى سنگین, باید به تأیید مراجع قضایى بالاتر برسد و تنفیذ گردد.
گذشته از مطالب یاد شده, احتمال مى رود که آیه در مقام بیان حکم تکوینى باشد, که در این صورت, حرام بودن داورى زنان را ثابت نمى کند.
غیر از آیه یاد شده, به آیات 149 از سوره صافات و 18 از سوره زخرف نیز استدلال شده است.2
فراخوان مقاله
کنگره بزرگداشت آیت الله ملا محمد تقی برغانی (شهید ثالث)
اشاره
مرحوم آیت الله ملامحمد تقی برغانی مشهور به شهید ثالث (1180-1263ق) یکی از چهره های درخشان فرهنگ تشیع در قرن سیزدهم هجری و از شخصیت های برخاسته از روستای تاریخی برغان (از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در غرب استان تهران) است.
ایشان در خاندان علمی برغانی که همگی از تبار علم و دانش بودند، پرورش یافت و همانند نیاکان بزرگوارش وجود خویش را همچون شمعی فروزنده در راه اعتلای کلمه حق و دفاع از معارف ناب تشیع علوی فدا کرد.
صدو شصت و ششمین سالگشت شهادت مظلومانه این فقیه، متکلم و مجاهد بزرگ جهان تشیع، فرصت بسیار مناسبی است که اندیشمندان و فرهیختگان گرامی با ارسال آثار خویش، در پاسداشت این عالم بزرگوار سهیم گردند.
دبیرخانه کنگره بزرگداشت شهید ثالث
(شهرستان ساوجبلاغ)
محورهای اصلی مقالات
الف) زندگی، زمانه، اندیشه و آرمان های شهید ثالث
1- تبار شناسی شهید ثالث
2- زندگینامه و مبارزات سیاسی
3- کتابشناسی (معرفی نسخه های خطی و چاپی شهید ثالث)
4- ولایت فقیه و حکومت اسلامی از دیدگاه شهید ثالث
5- آرای فقهی شهید ثالث
6- دفاع شهید ثالث از حریم تشیع در مواجهه با فرقه های شیخیه و بابیه
7- خدمات فرهنگی، اجتماعی و علمی شهید ثالث در شهرهای کربلا و قزوین
8- ویژگیهای بارز شهید ثالث (اخلاق- تعبد- محبت- زهد- صبر و تواضع)
9- شهید ثالث از دیدگاه بزرگان دین
ب) شهید ثالث و ساوجبلاغ پژوهی
1- علمای ساوجبلاغی هم روزگار با شهید ثالث
2- تاریخ تشیع در منطقه ساوجبلاغ
3- روستای برغان در گذر تاریخ (خاستگاه خاندان علمی برغانی و زادگاه شهید ثالث)
4- ...
ضوابط تدوین و ارسال مقاله
1- لازم است خلاصه مقالات به صورت تایپ شده در دو صفحه کاغذ A4 به همراه CD در محیط WORD به نشانی دبیرخانه کنگره ارسال گردد.
2- مهلت ارسال خلاصه مقالات به دبیرخانه تا تاریخ 30/04/87 می باشد.
3- اعلام پذیرش برگزیدگان خلاصه مقالات تا تاریخ 20/05/87 می باشد.
4- تسهیلات رفت و برگشت، اسکان و پذیرایی از نویسندگان مقالات برگزیده به عهده دبیرخانه کنگره خواهد بود.
5- مقالات برگزیده ضمن دریافت جوایز نفیس در قالب کتابی به چاپ رسیده و در همایش توزیع خواهد شد.
6- مقالات ارسالی می بایست در محورهای اعلام شده و تا کنون در جایی ارائه و چاپ نشده باشد.
آخرین مهلت ارسال مقالات: 30/04/87
زمان برگزاری کنگره : شهریور 1387
مکان: استان تهران، شهرستان ساوجبلاغ، شهر هشتگرد
نشانی دبیرخانه
شهرستان ساوجبلاغ- شهر هشتگرد- بلوار آیت الله خامنه ای جنب شهرداری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان ساوچبلاغ – تلفن 4225820- 4223820- 0262
فرا خوان مقاله
کنگره بین المللی علمی و پژوهشی بزرگداشت «ملا محسن فیض کاشانی» اعلام میدارد
«ملا محسن فیض کاشانی» به سال 1007 ق در «کاشان» در بیت علم دیده به جهان گشود وی پس از فراگیری مسائل عمومی علوم دینی اعمّ از فقه وحدیث، فلسفه را از محضرعالمانی چون «میرداماد» ، «میر فندرسکی» و «ملا صدرا» فرا گرفت و با بهره گیری از محدّثان و فقیهانی چون : «ملاّمحمد تقی مجلسی»، «شیخ بهایی» و«سید ماجد بحرانی»،آگاهیهای فقهی ، اصولی، حدیثی، فلسفی وعرفانی خود را غنا بخشید نبوغ فوق العاده، جدّیت و دامنه وسیع مطالعات وی در علوم اسلامی از فیض کاشانی اسلام شناسی جامع وعمیق ارائه نمود .
از این عالم بزرگ بیش از صد عنوان کتاب و رساله به عنوان میراثی گرانقدر به جای مانده است، وی سرانجام پس از سعی بلیغ در پژوهشهای اسلامی وتبیین معارف عالیه اهل بیت عصمت ـ صلوات الله علیهم ـ با آفرینش آثاری کم نظیر در سنّ 84 سالگی به سال 1091 هـ . ق در «کاشان» بدرود حیات گفت، رضوان الله تعالی علیه .
معاونت پژوهشی مدرسه عالی شهید مطهری به منظور:
1. معرفی و بزرگداشت شخصیّت علمی و معنوی ملاّ محسن فیض کاشانی،
2. ترویج معارف اسلامی مبتنی بر میراث اهل بیت ،
3 . تحقیق و پژوهش در میراث بجای مانده از آن اسلام شناس کم نظیر ،
4 . شناخت جایگاه و تأثیر آثار فیض کاشانی در گستره علوم اسلامی ،
کنگره بین المللی علمی و پژوهشی بزرگداشت «ملا محسن فیض کاشانی»را در اردیبهشت ماه سال 1387 برگزار مینماید. لذا از تمامی محقّقان و پژوهشگران برای انجام پژوهشهای روشمند در زمینه سرفصلها و مداخل زیر دعوت به عمل میآورد .
الف) زندگی نامه، شخصیت علمی و آثار فیض کاشانی
1. شرح حال و سر گذشت نامه
2. اساتید، مشایخ و شاگردان
3. سالشمار زندگی
4. کتابشناسی آثار
5. شخصیّت فیض از دیدگاه صاحبان تراجم و رجال
6. بررسی فهرست های خود نوشت و مطالعهی تطبیقی آنها
7. یررسی آثار منسوب
8. روش شناسی تدوین و تبویب مباحث در تألیفات
9. عوامل جامعیّت علمی فیض کاشانی
10. سیر تاریخی نقد آثار و آراء
11. روش فیض در تهذیب «احیاء علوم الدین»
12. بررسی تطبیقی یک اثر از فیض کاشانی با آثار مشابه عالمان دیگر اسلامی
13. اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی عصر فیض و تأثیر آن در زندگی اجتماعی وعلمی وی
14. حکومت صفویّه و تأثیر آن در زندگی علمی فیض کاشانی
15. رجال برجستهی کاشان وجایگاه فیض کاشانی
16. روش دین پژوهی در آثار فیض کاشانی
17. آسیب شناسی آثار
18. گرایشات فکری، سیاسی و مذهبی کاشان، اصفهان و قم در عصر فیض کاشانی
ب) تفسیروحدیث
1. حجّیت ظواهر قرآن
2. روش تفسیری
3. ماهیت وحی و کیفیّت نزول قرآن
4. مباحث علوم قرآن در آثار او
5. تفسیر به رأی
6. فقه پژوهی در آثار تفسیری
7. مطالعه تطبیقی تفسیر صافی با «جوامع الجامع»
8. حجیّت اخبار آحاد
9. مطالعهی تطبیقی روش تفسیری «ملا فتح الله کاشانی» با روش تفسیری فیض کاشانی
10. ویژگی آثار حدیثی
11. اخباریگری و تأثیر آن در آثار و آراء
12. روش فهم فیض کاشانی از احادیث
13. علم الحدیث ودرایة الحدیث در آثار حدیثی
14. آسیب شناسی متون روایات «الوافی»
15. پژوهش آماری دربارهی «الوافی»
16. فقه الحدیث در آثار حدیثی
17. غریب الحدیث در«الوافی»
18. بررسی انتقادی آثار وآراء حدیثی
19. سیر تاریخی نقد آثار وآراء حدیثی
20. روش شناسی و سبکشناسی شروح «الوافی»
21. بررسی تطبیقی «الوافی» با دیگر کتب حدیثی شیعه
22. بررسی و شیوه و نظام تبویب «الوافی»
23. روایات مضمر، مرسل و... در «الوافی»
ج) فقه واصول
1. ابتکارات فقهی
2. روش فقهی فیض کاشانی در کتاب «مفاتیح الشرایع» و «معتصم الشیعة»
3. کتابشناسی آثار فقهی و اصولی
4. نوع وجوب نماز جمعه
5. مقایسه روش تفقّه فیض کاشانی با روش اخباری ها و اصولی ها
6. جایگاه «مقاصدالشریعة» در روش تفقّه فیض کاشانی
7. دیدگاههای فقهی فیض کاشانی در زمینه نهاد حکومت
8. دیدگاههای اصولی مرحوم فیض کاشانی
9. نگرشهای فقهی فیض کاشانی در آثار تفسیری وی
د) اخلاق
1. جایگاه مباحث فلسفه اخلاق درتألیفات
2. رابطه علم اخلاق باسایر علوم اسلامی
3. مکتب اخلاقی
4. نقش روشهای تربیت در شکوفایی اخلاق حسن
5. اخلاق فلسفی و اخلاق دینی
6. بررسی مبانی ، اصول و روشهای تهذیب اخلاقی از منظر غزالی و فیض کاشانی
7. جایگاه اخلاق نقلی در تألیفات
8. بررسی ادعیة وارده در تألیفات
9. فعل اخلاقی از منظر
ه ) کلام، فلسفه و عرفان
1. ابتکارات فلسفی
2. انسان و ایمان
3. شیعه شناسی در آثار وآراء
4. نسبت فلسفه اسلامی و کلام اسلامی در آثار فیض کاشانی
5. رابطة توحید و ولایت
6. بررسی علم خداوند
7. مباحث عقلی در آثار تفسیری
8. تأثیر ملاّ صدرا در شخصیّت علمی فیض
9. رابطه علم و ایمان
10. رابطه جسم و روح
11. ابداعات و ابتکارات در مباحث کلامی
12. معادشناسی در آثار
13. عدل الهی در آثار
14. امامت امام علی در آثار
15. مهدویّت در آثار
16. عرفان وتصوّف
17. ذکر در آثار وآراء
18. مباحث عرفانی در دیوان اشعار
19. فیض وتصوّف
نحوه ارائه مقالات
پژوهشگران می توانند حداکثر تا پایان مهر ماه 86 مقالات خود را در قطع A4 تایپ نموده و همراه با فرم مشخصات از طریق پست الکترونیکی به نشانی feyz_congress@yahoo.com و یا از طریق پست سفارشی به دبیرخانه کنگره واقع در میدان بهارستان ، مدرسه عالی شهید مطهری ، صندوق پستی 115761317 ارسال نمایند .
ـ مقالات بر اساس معیارهای علمی و پژوهشی دایره المعارفی ارزیابی خواهد شد .
ـ مقالات دریافتی به صاحبان آثار مسترد نخواهد شد و کنگره حق هر گونه ویرایش و چاپ را برای خود محفوظ می دارد
ـ مقالات از 30 صفحه بیشتر نباشد .
ـ از صاحبان آثار برتر علمی و پژوهشی جهت حضور در کنگره دعوت به عمل خواهد آمد.
برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن های 33124472 و 33124465 تماس حاصل نمایید .
با توجه با استقبال محققین و پژوهشگران از فراخوان مقاله کنگره بین المللی علمی وپژوهشی بزرگداشت ملا محسن فیض کاشانی، مهلت ارسال مقالات تا پایان آبان ماه 1386 تمدید شد.
به بهانه روز بزرگداست حکیم فردوسی
ز روز گذر کردن اندیشه کن پرستیدن دادگر پیشه کن
یه نیکی گرای و میازار کس ره رستگاری همین است و بس
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بایگانی
اشتراک