سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 106649

  بازدید امروز : 65

  بازدید دیروز : 8

بُشرا

 
[ و ابو جعفر محمد بن على باقر از او ( ع ) حکایت کرد که فرمود : ] دو چیز در زمین مایه أمان از عذاب خدا بود ، یکى از آن دو برداشته شد پس دیگرى را بگیرید و بدان چنگ زنید : امّا امانى که برداشته شد رسول خدا ( ص ) بود . و امّا امانى که مانده است آمرزش خواستن است . خداى تعالى فرماید « و خدا آنان را عذاب نمى‏کند حالى که تو در میان آنانى و خدا عذابشان نمى‏کند حالى که آمرزش مى‏خواهند » [ و این از نیکوتر لطایف معنى را برون آوردن است و ظرافت سخن را آشکار کردن . ] [نهج البلاغه]
 
نویسنده: احمد رضا ::: شنبه 89/5/2::: ساعت 11:54 صبح

 

 

گزارشی از پایان نامه « بررسی ارزش شهادت زن در قوانین جزایی و مبانی فقهی آن»

نویسنده: حسنخانی، احمدرضا

مقطع: کارشناسی ارشد

رشته گرایش: فقه و مبانی حقوق اسلامی

دانشگاه: دانشگاه پردیس قم

 استاد راهنما: آقایان حجت الاسلام و المسلمین دکتر میرحسینی و مهریزی

استاد مشاور: حجت الاسلام و المسلمین دکتر مجتبی الهیان

استاد ناظر: حجت الاسلام و المسلمین دکترآهنگران و رحمان ستایش

تاریخ دفاع: 1387

چکیده

این نوشتار در پی بررسی نقش جنسیت در اعتبار شهادت است. ‏یعنی آیا زن یا مرد بودن تاثیری در اعتبار شهادت دارد یا خیر؟ امروزه در قوانین اغلب کشورها شرط مرد بودن در زمره شرایط لازم برای اعتبار شهادت نیست ولی در فقه و حقوق اسلامی، تفاوتهایی در اعتبار شهادت زن، نسبت ‏به شهادت مرد وجود دارد به گونه ای که در برخی موارد قدرت اثبات شهادت مرد و زن متفاوت است و شهادت زن به طور مستقل قابل پذیرش نیست و باید به شهادت مردان ضمیمه شود. این مساله به عنوان محرومیت زنان از حق مسلم خود، مطرح شده است. در این نوشته به تحلیل این موارد و مبنای فقهی آنها پرداختیم.

مهم ترین دلیل برای اثبات نابرابری شهادت زنان و مردان در قرآن، آیه 282 سوره‌ بقره که موضوع آن قرض و دین بوده و علت و فلسفه‌ اختلاف را به ضلالت در ناحیه زن ها تعلیل کرده است. مفسران در بیان علت این ضلالت مواردی چون کاستی عقل و حافظه، عاطفی بودن و عدم اشتغال زنان به امور تجاری و ... را بیان نموده اند که بیشتر بر حدس و گمان مبتنی است. در ضمن تعمیم حکم این آیه به مواردی غیر از دیون کار دشواری است.

پس از آیه یاد شده روایات دومین مستند این تفاوت قرار گرفته اند. برخی از این روایت ها ذیل آیه مزبور وارد شده که گذشته از ضعف سندی بسیاری از آنها، بر نکته ای فراتر از آنچه در آیه آمده است، دلالت نمی کند. ولی دسته ای دیگر از روایات عدم نفوذ شهادت زنان را در مواردی مطرح کرده است. پاره ای از این دسته روایات از نظر سند و دلالت قابل قبول است ولی پاره ای دیگر با دشواری در سند و دلالت همراه است. 

فقیهان و صاحب نظران برای توجیه دیدگاه های خود درباره شهادت زن و مرد حکمت ها و فلسفه هایی را بیان نموده اند و خواسته اند که تفاوت و اختلاف ارزش شهادت زنان و مردان را با این موارد جبران کنند که برخی از آنها فاقد ارزش فقهی و حقوقی است و قابل اثبات هم نمی‌باشند. از بین موارد یاد شده غلبه احساسات و عواطف ازسوی صاحب نظران اسلامی با استقبال بیشتری همراه است. یکی دیگر از فلسفه ها و حکمت های بازگو شده ادعای تکلیف بودن شهادت زنان است. با لین حکمت می توان بسیاری از اشکالات مربوط به عدم پذیرش شهادت زنان را پاسخگو بود چرا که در بعضی موارد شارع مقدس به هدف صیانت و حمایت از زنان تکالیفی را که موجب بروز مشکلاتی برای آنان شود، مرتفع نموده است و آنجایی که شهادت زن پذیرفته نیست او معاف از تکلیف بوده و حقی از وی ضایع نشده است. بنابراین اختلاف در شهادت مرد و زن، جنبه ارزشی نداشته، بلکه مبتنی بر واقعیات و حکمت هایی است.

کلید واژه: شهادت، بینه، تفاوت شهادت زن و مرد، اعتبار شهادت زن، حکمت و فلسفه تفاوت شهادت زن و مرد، تکلیف، حق   

پیشگفتار

تأکید بر مقام و نقش زن، و پى‌ریزى ارزش و کرامت او به عنوان انسانى کوشا و آزاد از جمله رسالتهای مورد توجه پیامبر گرامی اسلام(ص) بود، به گونه ای که ایشان از واپسین روزهای رسالت این مهم را در سرلوحه فعالیتهای خود قرار داد. توجه شخص ایشان به زنان و دلالت آیات فراوانی از قرآن، جو سرد و یخ زده حرمت شکنی و عدم توجه به زن را تا حدودی گرما بخشید. اما این توجه و ارزندگی به مقام و جایگاه زن به درازا نینجامید و تنها چند صباحی بقا داشت و هجوم بی امان اندیشه های زن ستیزی که با روح قرآن و تعالیم نبوی و اهلبیت در تعارض بود دوباره دامنگیر ایشان شد.

اینکه این جایگاه منفى از کجا به سراغ زن آمده و چه اندازه این‌گونه نظر داشتن به زن با روح نص قرآنى که انسان را گرامى داشته و آزادى‌اش بخشیده است، همخوانى دارد و اینکه چه کسى مسؤول عمیق شدن شکاف و گسترده شدن دره موجود بین این «دیدگاه» و این «روح» است و تا کجا باید شکاف موجود بین نگاه کلان‌نگر و کلّى‌نگرى که روح قرآن و مقاصد عام شریعت را در نظر دارد و بین دیدگاه هاى جزئى‌نگر و ستیزه‌گرا ادامه یابد نیازمند نگاشته ای مجزا و فرصتی دیگر است.

پرسشها و اشکالات و شبهات فقهى همچنان از یک زهدان و در قالبهاى همگون و هماهنگ زاد و ولد مى‌کنند و پرسشهای فراوانی را در پى دارند. از جمله این مباحث فقهی سؤال برانگیز در احکام متفاوت بین زن و مرد، مسئله گواهی است. طرح ناقص قضیه شهادت و گواهی در استراتژی فقه ژورنالیستی، باعث به وجود آمدن این جنجال شده است. آن چه بر زبان ها جریان دارد این است که اسلام در موضوع شهادت که با عقل و هوش و حافظه انسان ارتباط دارد زنان را ـ که نصف جامعه انسانیت تشکیل می‌دهند ـ مورد بی‌حرمتی قرار داده و ایشان را در بخش عمده مسائل یا اصلاً معتبر نمی‌داند و یا دو زن را در مقابل یک مرد قرار می‌دهد، تنها در پاره‌ای مسائل همچون ولادت، رضاع و معایب مربوط به زنان که مردان توانایی اطلاع از آنها را ندارند، شهادت زنان را معتبر می‌داند، به تعبیری دیگر؛ زنان را همشهری درجه دو قرار داده که این امر به خودی خود بزرگترین بی‌احترامی به مقام رفیع زن محسوب شده و ناقص‌العقل پنداشتن آنان به شمار می‌آید. این امر از یک سو ذهن زن مسلمان را درگیر می کند که چگونه می توان باور کرد که زن، شخصیّت و هستى مستقل و محترم و حفظ شده در اسلام دارد در حالى که فتاوایى هست که قبول شهادت فرزند ممیز را حتى در خون مجاز و محترم مى‌دارد امّا شهادت زنان را هر چند عاقل و رشید و مؤمن و عادل باشند مردود مى‌داند.

 و از دیگر سو این امر به عنوان دستاویزی برای مخالفان و معاندان گردیده تا از این طریق شریعت آسمانی و انسان ساز اسلام را مورد یورش بی‌رحمانه خویش قرار داده و چهره زشتی از آن جلوه دهند.

این تحقیق تلاشى است براى روشنگرى و رفع ابهام از اشکالاتى که هنگام تأمّل و اندیشه در قرائت متن فقهى یا حقوقى‌اى که درازناى عصرها فراوردة عقل و فهم مجتهدان بوده است، به ذهن زن مسلمان خطور مى‌کند. این اشکالات، اشکالاتى پیچیده و حیرت‌آور است که به ذهن زنان مسلمان خطور مى‌کند و ما خطرها و آثار منفى آن را بر شخصیّت و هستى زن در فضاى عام اسلامى درک مى‌کنیم. امیدواریم این تحقیق بتواند از سیماى فقه حقوقى زن، بعضى از پیرایه‌‌هاى بسته شده بر آن، مانند غبار سالها انباشتگى تجربـة تاریخى جامعـة اسلامى و ابهام جایگاه انسان و بویژه زن را در آن بزداید.

در خاتمه از آنجا که این تحقیق را محصول معرفت بشری و طبعاً فاقد قدسیت می‌دانم به عنوان رأی نهایی و انکارناپذیر بدان نمی‌نگرم، لذا از تمامی عزیزان و محققان گرانمایه انتظار دارم با دیده نقد و بررسی بدان نگریسته و نگارنده را در جریان اشکالات آن قرار دهند.

ساختار تحقیق

این تحقیق متشکل از چهار فصل به شرح زیر است:

فصل اول : کلیات

در این فصل مفهوم لغوی و اصطلاحی شهادت و بینه مورد بحث قرار گرفته است. در ادامه گزارشی از وضعیت شهادت زن در فرهنگ ها، ادیان و مذاهبی فقهی اهل سنت و نیز قوانین جمهوری اسلامی ارائه گردیده است.

فصل دوم : شهادت زن در قرآن و روایات

این فصل در دو بخش سامان یافته است، در بخش نخست شهادت زنان از منظر آیات قرآنی مورد بحث قرار گرفته اند و در ذیل آن آیات، نظرات مفسران و فقیهان به صورت مبسوط آورده شده و مورد بررسی قرار گرفته اند. و در بخش دیگر شهادت زن در روایات شیعه دنبال شده است و مجموع روایات گرد آمده در ذیل هر موضوع مورد بررسی های سندی و محتوایی قرار گرفته اند.

فصل سوم : شهادت زن از منظر فقیهان

این فصل عهده دار بررسی دیدگاه ها و نظرات فقیهان در مورد شهادت زنان و در موضوعات متنوع فقهی است که موارد پذیرش و عدم پذیرش شهادت زنان مشخص و هر کدام تحلیل و ارزیابی شده است.

فصل چهارم: حکمت و فلسفه تفاوت شهادت زن و مرد

در این فصل مجموعه نظریات برخی از فقیهان و عالمان پیرامون حکمت ها و فلسفه های تفاوت بین شهادت زن و مرد و عدم پذیرش شهادت ایشان در برخی موضوعات به صورت مبسوط آورده شده است و مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته اند.