سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 105778

  بازدید امروز : 4

  بازدید دیروز : 16

بُشرا

 
رشک بردن زن کفران است و رشک بردن مرد ایمان . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: احمد رضا ::: سه شنبه 89/2/14::: ساعت 3:43 عصر
حیفست به دریا رسیدن و از دریا به آبی و یا به سبوئی قانع شدن، آخر از دریا گوهرها و صد هزار چیز مقوم برند. از دریا آب بردن چه قدر دارد، و عاقلان از آن چه فخر دارند و چه کرده باشند؟ بلکه عالم کفی است. این دریای آب خود علمهای اولیاست، گوهر خود کجاست؟  این عالم کفی پر خاشاکست، اما از گردش آن موجها و مناسب جوشش دریا و جنبیدن موجها آن کف خوبی می گیرد که:
 زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا(حب شهوات، از میل به زنان و فرزندان و بدره های زر و سیم و اسبهای نشاندار و چهارپایان و کشت و زرع، که متاع زندگی دنیاست، به چشم آدمیان زینت داده شده است - آل عمران – 14).
 پس، چون زیّن فرمود او خوب نباشد، بلکه خوبی درو عاریت باشد و زجای دگر باشد، قلب و زراندودست یعنی این دنیا که کفکست قلبست و بی قدرست و بی قیمت، ما زراندوزش کرده ایم که زیّن للناس
شرح (استاد قمشه ای)
- زُیِّنَ لِلنَّاسِ ...:
           حب شهوات،
           از میل به زنان و فرزندان
           و بدره های زر و سیم و اسبهای نشاندار و چهارپایان و کشت و زرع،
           که متاع زندگی دنیاست،
           به چشم آدمیان زینت داده شده است.               ( آل عمران – 14)
تفسیر مولانا از این آیه چنین است که چون نعمتهای عالم در چشم آدمیان زینت داده شده است، پس، آنها را در ذات جمالی و قدر و منزلتی نیست، بلکه چون کفی است بر دریای رحمت الاهی که چشم کودکان را خیره می کند. ونشان حباب بودن این نعمتهای دنیوی آن است که در طرفة العینی همه محو دریا می شوند:
همچون حباب دیده به روح قدح گشای    
 وین خانه را اساس قیاس از حباب کن.   (حافظ)
 پس، از این دریا باید گوهر عشق و معرفت را به چنگ آورد و آن به قول مولانا غواضی می خواهد نیکبخت و چالاک:
 عشق دردانه است و من غواص و دریا میکده؛    
 سر فرو بردم در اینجا تا کجا سر بر کنم.   (حافظ)
همچنین در مثنوی، سرّ دلبستگی و شیفتگی مردان نسبت به زنان با اشاره به همین آیه چنین بیان شده است:

زین للناس حق آراسته ست؛                          
زآنچه حق آراست کی تانند رست.
چون پی تسکن الیهاش آفرید،                            
کی تواند آدم از حوا برید؟
رستم زال ار بود و زحمزه بیش،                             
 هست در فرمان اسیر زال خویش.
چنانکه معلوم است برخلاف نظر بعضی از مفسرین که نایب فاعل فعل مجهول ((زین)) را شیطان دانسته اند، مولانا فعل زینت بخشی را به حق منسوب کرده است. عبارت ((تسکن الیها) در شعر فوق جزئی است از آیه21 سوره روم، بدین مضمون: یکی از آیات [قدرت] ما آن است که برای شما از جنس خود زوجی آفریدیم تا در کنار او آرامش یابید.
فیه ما فیه -مولوی